سلام.

مسأله
در دنیای شلخته و متراکم امروزمان
-که تنها خاصیتش فراموشی خود و خدا و آخرت است-
یک مصالحه‌ای است بین تمرکز، مایه‌گذاشتن و کیفیت انجام کار فعلی
با آمادگی برای انجام کار بعدی.

مثال 1
وقتی 11 صبح یه قرار کاری-مهندسی داری،
باید تمرکزت رو بذاری روش.
ضمن اینکه چون دیگه ممکنه طرف رو گیر نیاری
انقدر جلسه رو کش بدی تا به جمع‌بندی خوبی برسی
و الکی ادامه کار موکول به آینده نامعلوم نشه.
این یعنی اینکه برای جلسه ساعت 1 دوستانه-فرهنگی
حدود یک ساعت دیر برسی،
ضمن اینکه تمرکز و آمادگی لازم رو هم براش نداری.

مثال 2
وقتی تو بازی برنده‌به‌جا می‌بازی،
اگه هنوز جون داشته باشی
و حس کنی اگه بیشتر مایه می‌ذاشتی نمی‌باختی،
شاید شرمنده شی.
در حالی که اگه توانت ته بکشه و برنده شی
یعنی بازی بعد رو خراب می‌کنی.

مثال 3
ظهر می‌تونی یه ربع بخوابی و نیم ساعت دیرتر از سر کار بری؛
معمولاً نتیجه کار با کیفیت‌تره.
می‌تونی تند بعد نهار بری پشت میزت،
و به زور تمرکز و اشتیاقت رو به کار حفظ کنی.
(البته معمولاً ما بهونه‌مون اینه که مگه می‌شه تو یه ربع خوابید!
منظور خواب خرخر کردن و خواب دیدن که نیست؛
یه چرت تخلیه استرس و تنظیم فکر.
هم توصیه اسلامیه و هم علمی.)

راه حل
خوب، از مثال 2 و 3 ظاهراً راه حل معلوم می‌شه دیگه؛
مهم اینه که تو هر لحظه خوب عمل کنی (زندگی در حال).
خیلی وقت‏ها کش‌دادن کار لازم نیست و اتفاقاً نتیجه معکوس می‌ده.
(این تجربه رو معمولاً وقتی کار به وقت نماز کشیده می‌شه داریم،
هم نماز از دست می‌ره و هم تهش می‌بینی کارت هم ثمر نداده.)
وقتی هم برای کار بعد کم آوردی الکی تیم رو خراب نکنی،
صادقانه بکشی کنار که حداقل بقیه به پشت‌گرمی تو کارشون خراب نشه.

حاج محسن زمان پیش‌دانشگاهی حرف خوبی می‌زد؛
می‌گفت آدم باید انقدر درس بخونه که اگه بعد کنکور هم برگرده همون قدر.
(اگه خوب یادم نیست شما خودت درستش رو بگو!)
یعنی انقدر که نتیجه (هدف) برات مهمه از وسیله استفاده کنی.
گاهی پای طرف رو تو فوتبال داغون می‌کنیم،
فقط به خاطر جوّ بازی، نه اهمیت بُردن یه بازی دوستانه.

این هم مهارتی است.
یه چیزی تو مایه‌های اهمیت نیت در عبادات
و حضور قلب در نماز
که بدون اون نماز بی‌مغز می‌شه.

یا حسین شهید

- - - - - -
* قراربخش دل بی‏قرار آمدنی است           ملال رفتنی و غم‏گسار آمدنی است
صدای شیحه‏ی اسب ظهور می آید          خبر دهید به عالم، سوار آمدنی است

** جناب «مطر» فرموده‏اند:
«زندگی در حال = زندگی برای آینده = عبرت از گذشته.
پس هیچ چیز به نفع دیگری از بین نمی‏رود... باید نتیجه رو کنار بذاریم و سخت، درست، علمی و برای رضایت خدا کار کنیم. چون اگر به‏دنبال نتیجه باشیم مثل همان قایقرانی می‏شویم که در مسابقه قایقرانی هر بار که پارو می‏زند یک‏بار به عقب برمی‏گردد تا ببیند که چقدر به پایان نزدیک شده... آخر هم می‏بازد...
باید خودمان را رها کنیم  و فقط به فکر تکلیفمان باشیم.»